11.Saleck – Kabous
تکرار میشه هر شب باز یه کابوس تکراری از فردام
غرق میشم من توش مرگ رد شد از نزدیک گوشم
واسه اینکه نمی میرم که من دارم مشکی میپوشم
اعدام میشه مغزم باز چون فکرای توشم سنگر داشت
یه عمر توی جنگم باش زخم خوردم و زخم زدم زیاد
ازم یدونه معذرت میخواد اقرار کنم که طرح من سیاس
چون یه مشتی مفتخر شدن مفتخر به اینکه زندگی چنده
کی چقدی زندگی کرده توش چقدی بندگی کرده
واسه کیه چرخه میچرخه اصلا چی خب چرخه بی چرخه
یعنی من باس بشم مثل اون آدمی که میگید شما
پشت و روش یه شکل نیستش و هفتاد رنگه
مگه چقدی تو رام سنگه اصلا من کی گفتم حقه
دور بزنی این آدمارو تو تا دور بزنی تو چند بار مکه
خدا یه توهم توی ذهن یه حوس الکی دو سه روزه
یه باغبون بی ثمر توی کویر که میذاره جنگل تو بسوزه
منو بی جهت بازخواست نکن که سلولا پر شده از بی گناه
منم بیگدار به آب زدم و غرق شدم و داد زدم
ولی هچکس به دادم نرسید واسه همینه مدادم نکشید
روی کاغذ یه طرح سفید نمی خواد حرفاتو به این بچه بگی
اه از سره من دست بکشید اصلا بشم خوب که چی
وقتی کارد به استخون رسید این ماییم که باید بره بشیم
باز واسه ترکه بچین تا من گفتم سروم اره کشید
ولی بدون من حقمو میگیرم حتی باشه از دله شیر
تکرار میشه هر شب باز یه کابوس تکراری از فردام
اعدام میشه مغزم باز چون فکرای توشم سنگر داشت
غرق میشم من توش مرگ رد شد از نزدیک گوشم
اصلا سوختن تقدیره منه من پروانه کو شمع