متن تکآهنگ حس و حال
قسمت اول:
خیلی وقتا خواستم حس و حالو نگم
نخواستم بگم دلم تنگه واسه نَنَم
اما دیدم روز و شبا پُر غَمم
اعتیاد شدید دارم به وجود قلم
اَ خونمم بیرون نمیرم که بزنم یه قدم
انگار حتی با خودمم توو فازای کَلَم
حس میکنم بدم که نیست کسی دور و ورم
معلوم نی توو غربت اینجا چی میادش سرم
مدامم زندگی میخوره پَرش به پَرم
چونکه قول داده بودم بهش که روزی بپرم
کابوسامم بهم میگن توی خطرم
اما استادم میگه چیزی نیست، پاشو پسرم
اگه بزنی حرفای دلتو بری
جلوتر از این مطمئن باش که وامیشه دری
سعی کن اصل و متن و حرفات نشه شعاری
چونکه شاگردمی باید کنی آبروداری
منم قسم خوردم تا تَش بمونم
یه آدم محکم باشم از درونم
وقت بذارم واسهی هر فنونم(حرف و نونم)
تا که تیز بشه خیلی زود سرزبونم
مهم نیست بخورم فحش توو رام
وقتی که واسه اثرام میذارن احترام
زندهم همیشه ولی توی کُمام
ببخشید دیگه اگه تلخ میشه این قصههای درام.
قسمت میانی:
نه امیدی هستش نه امیدی میدم
من فقط حس و حال این زندگی رو میگم
زندگی رو دیدم، اَ زندگی سیرم
نمیدونم چرا توی جوونی اسیرم
همه میخوان باشم منم یه آدم بیرحم
حقمو چطوری میشه پَسش بگیرم؟
انقد حولم که دستای خودمو بریدم
من نمیخوام فک کنم که یه آدم دیگهم
قسمت دو:
این همه کودککار توو سطل آشغال، توو پایتخت، کف تهران، میخوابن توی کانال، نداره اشکال از دید دولت، چونکه نرماله میکنه حال امثال ما رو بدحال
دختر نه سالهی معصوم رو بهزوری عاشق میکنن، میفرستنش خونه بخت
با یه معتاد روی تخت
کل زندگیشو سخت میگذرونه
فقط مسئول بشوره رخت
نمیشه خوشبخت
یکی نیستش بگه گناهش چیه؟
شاید باباش گیر بوده واسه پول مهریه
یا چون زندانی نشه واسهی مقداری دیه
حالا مجبور شده دخترشو کنه خیریه
یکی میگه نخون وقتی نمیتونی خودت درک کنی
آخه بابا زندگی ما هم کمتر از تو نیست
نیستیم دسیسه از طرف اروپا، انگلیس
ما هم ترسیدیم گاهی از سایههای چند پلیس
لحظههای زیرزمینی میگذره با اضطراب
انقد تلاش میکنیم تا یه روز بشه انقلاب
حرفایی که زدیم نبود تا به امروز ناحساب
ما راهمونو خودمون کرده بودیم انتخاب
این همه درد، این همه زجر، این همه فرق، این همه خرج، این همه رنج دیدیم واسه گنج،لنگ شدیم واسه ضبط، پرت شدیم به یه سمت، انگ زدن بمون/رنگ، اما قلب نشد سنگ
قسمت میانی:
نه امیدی هستش نه امیدی میدم
من فقط حس و حال این زندگی رو میگم
زندگی رو دیدم، اَ زندگی سیرم
نمیدونم چرا توی جوونی اسیرم
همه میخوان باشم منم یه آدم بیرحم
حقمو چطوری میشه پَسش بگیرم؟
انقد حولم که دستای خودمو بریدم
من نمیخوام فک کنم که یه آدم دیگهم
قسمت سوم:
توو روند پروندمم چیزی رو نماسید
وقتی حضور پیدا کردم توی شبکه بیبیسی
اگه گفتم که ما نیستیم آدم سیاسی
چونکه نه سر پیاز بودیم و نه ته پیازیم
خواستم الجیبیتی پُرشه توی فضای مجازی
واسه حرفام نگرفتم سونا و جکوزی
به من پولی ندادن بخرم کوبیده یا دیزی
پس بهتره به زندگیم حملهای نتازی
لذا بگم کل مطلبو واستون یه جمله
حرفای ما، رپ فارس، فقط داره یه شعبه
معترضن همه اما هرکی داره یه نوبه
ما کار میدیم رایگان تا بجاش بدن صدقه
درسته لجیم با خیلی زیرزمینیا
چونکه ادعا میکنن شدن مهدویکیا
یکی پاشه بیاد به ما بگه چی میگن اینا؟!
بگذریم، کاری نداریم با این سیبزمینیا
راه ما جداست تا خود مقصد بدون ترس
مینویسیم اگه ورق به ما بدن/توی حبس
اگه روزی بریم، بدون یأس، بدون شمس
هیچ نمیشنوی حرف و عملمون شده عکس
انقد نخوابیدم شده زیر چشا دوتا چال
واسه اینکه تکراری نشیم توو روز و ماه و سال
باید بخونیم تا نریم اَ دنیامون کَرولال
حتی اوضاع بهتر نشه، میگذره این حس و حال
قسمت میانی:
نه امیدی هستش نه امیدی میدم
من فقط حس و حال این زندگی رو میگم
زندگی رو دیدم، اَ زندگی سیرم
نمیدونم چرا توی جوونی اسیرم
همه میخوان باشم منم یه آدم بیرحم
حقمو چطوری میشه پَسش بگیرم؟
انقد حولم که دستای خودمو بریدم
من نمیخوام فک کنم که یه آدم دیگهم
پایان.