متن آهنگ (خوابِ من)
قسمت اول:
نپرسید که من مَردم یا زن
به زخم نزنید سوزن
درسته عجیبه، نگفتم من ماما زن
به دستِ آدمای بیسکس امثال مارو میسازن
در واقع خودشون به تَن خودشون میبازن
مسئله توو فلسفه، منطِقِ میره
خجالت میکشه که بگه توو بچگی گیره
حالات سوسولی داره ولی پنهان و تیره
دکترا بیجوابن و همه ماتَن و خیره
ببین!
قسمت میانه:
من خواب دیده بودم میرسم به پای دار.
خاطراتُ بوسیدم،گذاشتمش یه کنار.
نخواستم واسه نونِ مُفت بشم پاچهخوار.
خطر کردم، رفتم بیرون، امان از این روزگار.
دیدم دلا سنگه، حیاتا کم رنگه،
کلِ چشا تنگه، تو سینهها پُرِ گرده.
شعرهام سانسور میشد رو برگه،
لنگه، قلبم، کلی زور زد جایی گمنشه
حالا مشت میکوبه برنگرده!
قسمت دوم:
هنر که قفله، در نمیاد نون لای سفره
حضرات هم هی میرن طفره
مشغولن به آباد بصره
لبنان، سوریه، عراق و غزه.
مسبب حتمی و قطعی جنگهای شرقی
زیر لب زمزمه آیه و سوره
شعرام از حاشیه دوره
گوش بده وقتی چشمات کوره
آب توو دهنِ ملت شوره
سوختن کارگرا داخل کوره
حجاب و عفاف زن که به زوره
حرکت ملت، شطرنج، مهره
نعرههایی که از دَم کفره
تو مسجد دیدنِ فیلم از زهره
بسیجی دنبال مقام و نمره
مُردم از بس شهوتو کُشتم
از بس دنبال هویت گشتم
تو دیوار رفتن و دردای مشتم
تعنه و خندهی رفقای پُشتم
سوال از آینه: چرا من زِشتم؟!
جواب داد: همین شد باعث رُشدم
برگشتم روی دفتر مَشقم
بغض و اشک شدم، هی باز نوشتم
توف به بخت بد، به سرنوشتم
خطها و سَطرام، به پانوشتم (بپا نوشتم/به پانوشتم)
گَند زدی به همهی فَصلای بهشتم
قول میدم سَمیَن گوشتای خورشتم
هیولام از درون، بدجوری دُرشتم
ضد از حرکت لاکپشتم
فکر نکن حقیقت، زردتُشتم
یا عقیدمو از غرب برداشتم، نه!
قسمت میانی:
قسمت میانه:
من خواب دیده بودم میرسم به پای دار.
خاطراتُ بوسیدم،گذاشتمش یه کنار.
نخواستم واسه نونِ مُفت بشم پاچهخوار.
خطر کردم، رفتم بیرون، امان از این روزگار.
دیدم دلا سنگه، حیاتا کم رنگه،
کلِ چشا تنگه، تو سینهها پُرِ گرده.
شعرهام سانسور میشد رو برگه،
لنگه، قلبم، کلی زور زد جایی گمنشه
حالا مشت میکوبه برنگرده!
قسمت سوم:
میبره، میزنه، میکشه، مییاره
میده جنازه رو تحویلشون
مثل خری که هوای چریدن داره
واسه ملت میده دسو تکون
تو رسانه میکشه خط و نشون
اون صدا و سیمای عوضیشون
رسیده به داد طویلشون
تغزیه میشن از قطرهی خون
طلبه قلابی، نامهرسون
چرب زبون از راه فنون
ایفای نقشِ طول ستون
دیگه تخت میشه خیالشون
پولارو بزنن به جیب پُرشه بخرن
شیرارو بدرن
تو گلو صدارو خفه کنن شُغالا بپرن
تشفیقی بگن که آفرین پسرم
اَه.
قسمت میانی:
من خواب دیده بودم میرسم به پای دار.
خاطراتُ بوسیدم،گذاشتمش یه کنار.
نخواستم واسه نونِ مُفت بشم پاچهخوار.
خطر کردم، رفتم بیرون، امان از این روزگار.
دیدم دلا سنگه، حیاتا کم رنگه،
کلِ چشا تنگه، تو سینهها پُرِ گرده.
شعرهام سانسور میشد رو برگه،
لنگه، قلبم، کلی زور زد جایی گمنشه
حالا مشت میکوبه برنگرده!
پایان.