خوندم از صلح خوندم از جنگ

خوندم از گل خوندم از سنگ

خوندم از زوق خوندم از رنگ

خوندم از قوم خون و فرهنگ!

خوندم از خير خوندم از شر

خوندم از دين خوندم از حق

خوندم از غيب خوندم از شك

خوندم از غير خوندم از هم

(دو صد ناگفته باقيست هنوز)

از هم...هم

(دو صد ناگفته باقيست هنوز)

از هم....خوندم از هم بعدم روش زدم ضرب!

(دو صد ناگفته باقيست هنوز)

ضرب...ضرب

(دو صد ناگفته باقيست هنوز)

روش زدم روش زدم روش زدم ضرب!

خوندم از پول خوندم از فخر

خوندم از دود خوندم از خمر

خوندم از خون خوندم از مرگ

خوندم از جون خوندم از بدو

خوندم از رود خوندم از سد

خوندم از سود خوندم از نقد

 خوندم از دور خوندم از بعد

خوندم از نور خوندم از شب

(دو صد ناگفته باقيست هنوز)

شب....شب

(دو صد ناگفته باقيست هنوز)

خوندم از شب بعدم روش زدم ضرب!

(دو صد ناگفته باقيست هنوز)

ضرب.....ضرب

(دو صد ناگفته باقيست هنوز)

روش زدم روش زدم روش زدم ضرب!

دو صد ناگفته باقيست هنوز

در جهان جهل و جنگ جمعى جاريست هنوز..

گرچه هر خفته اى روزى بر خواهد خواست ز خواب

اكنون اما هركه خفته است ز ما نيست هنوز!

خوندم از كار خوندم از رنج

خوندم از چاه خوندم از گنج

خوندم از بار خوندم از صبر

خوندم از راه خوندم از كفش!

خوندم از ته خوندم از صدر

خوندم از مغز خوندم از قلب

خوندم از جهل خوندم از عقل

خوندم از درد خوندم از خند!

خوندم از جام خوندم از زهر

خوندم از خاك خوندم از ابر

خوندم از بام خوندم از شهر

خوندم از عام خوندم از عدل

خوندم از قاب خوندم از نظم

خوندم از ساز خوندم از بزم

خوندم از من خوندم از من

خوندم از من روش زدم ضرب!

(دو صد ناگفته باقيست هنوز)

ضرب...ضرب

(دو صد ناگفته باقيست هنوز)

روش زدم روش زدم روش زدم ضرب!

(دو صد ناگفته باقيست هنوز)

ضرب...ضرب

(دو صد ناگفته باقيست هنوز)

روش زدم روش زدم روش زدم ضرب

اى داد از عشق...اى داد از عشق

اى داد از عشق كه ماند پنهان از چشم..