Shekib Mosadeq
شکیب مصدق متولد سال 1982در افغانستان و در یک خانواده فرهنگی و متوسط دیده به جهان گشود،هنگامی که وی هنوز شش ساله نشده بود به دلایلی نظیر جنگ و تحولات زود به زود فضای سیاسی کشور و... پدر و مادرش خانه نشین شدند، این امر منجر به این گردید که شکیب و برادر بزرگترش را سخت درگیر زندگی کند و بار مسئولیت سنگینی را به دوش آنها بکشاند شدت این پیامد های ناخواسته جنگ و نبود منابع مالی به قدری بود که شکیب را به خیابان ها کشاند و او را از همان کودکی اش با واژه کودکان کار انس داد و وارد چرخه کار کرد.
شکیب در کنار تامین مخارج خانه و خانواده به تکثیر تجارب وهمچنین تعیین آینده خویش نیز چنگ میزد، او راه زندگی را هرگز گم نکرد و در تمام دوران سخت کوشی و پر مشقتش همیشه دیدی امیدوارانه و نوید بخش به زندگی داشت، در اوج فشار های سیاسی حاصله از حکومت طالبان، آموخته های موسیقی خود را به طور مخفیانه و زیر زمینی در سنین نوجوانی شروع کرد بعدها همزمان با سقوط دولت طالبان،هدفمندانه با بدست گرفتن قلم شروع به فیلم نامه نوشتن کرد! او درنخستین اثر هنری خود که فیلمی به نام "سرنوشت" بود به عنوان بازیگر و موزیک دایرکتری پا به عرصه هنر نهاد و به صورت پله ای و با رشد نمایان با بستن قرارداد با تلویزیون های داخلی ، سرودن و تولید آهنگ هایی متفاوت با سایر موجودیات بازار جایگاه ویژه ای در میان مردم پیدا کرد.
او که حال به یک چهره جوان،هنرمند و محبوب مبدل شده بود با برگزاری کنسرت هایی بزرگ در داخل افغانستان که هدف گرامی تمامی آن برنامه ها مدد رسانی به مردم بوده خود را ثابت کرد،چنانکه با پرداخت درآمد یکی از کنسرت هایش به یک کودک یتیم بیمار، توانست جان تازه ای به او ببخشد، همچین کمک هزینه های او برای اطفال معلول به جهت ادامه دار بودن سیستم آموزش و پرورششان بارها چشم گیر و حائزاهمیت بوده است.
شکیب در کنار فعالیت های هنری که داشت،توانست آلبوم های پی در پی را به مقام نشر برساند که در این راستا از همکاری با رفیق خود "مسعود حسن زاده"،شاعر،نویسنده و گیتاریست مستفیض گشته بود همچنین او همراه با مسعود حسن زاده اقدام به تشکیل یک گروه موسیقی اعتراضی به نام مورچه ها در سبک راک بلوز می کنند.
از سال 2006 به اضافه فعالیت های انفرادی و خوانندگی در گروه مورچه ها مستقیم قلب وضعیت نابه سامان سیستم وقت را نشانه گرفت و اینبار بدون ترس،واضح و رادیکال در سبک راک آهنگ سرود و خواند، همین کار باعث بروز مشکلات فراوانی درزندگی شخصی، اجتماعی و ازهمه مهمتر هنری او گشت. مشکلاتی که او را به ترک دیار وادار کردند با اینکه او هیچگاه عشق به انسان و آزادی اش دچاره تزلزل نشد تبعید را پذیرفت تا صدایش نمیرد و...
در سال 2011 همراه خانواده اش از کوه ها،دریاها ،جنگل ها و کشور ها عبور می کنندو در آلمان پناهنده می شوندو در آنجا درد بی وطنی و گمنام بودن عذاب دیگری به رنج هایش می افزود.همانطور که فریاد میزند: سکوت مردن محض است زنده باد صدا...! از خیابان ها تا استیج ها به پا برمیخیزد،در برنامه های، اکسیون ها و کشورهای مختلف همراه با صدای عدالت خواهی جهانیان همراه می شود.
بعد از انتشار هفدهمین آلبوم اش در سال 2013 دوباره راهی افغانستان می شود که متاسفانه اینبار توسط مذهبیون افراطی و البته قدرت بدست و با همکاری پلیس افغانستان کنسرت ها و برنامه هایش لغو می شوند،او به ناچار دوباره به آلمان بازمی گردد و به راه وتلاش مستمراش ادامه میدهد،او با خواندن ورژن فارسی آهنگ "بلاچاو"صدای خود را تبدیل به نماد اعتراضات خیابانی جوانان در افغانستان می کند،در آغاز بحران پناهجویی در اروپا او دوباره اقدام به ساختن آلبومی در مورد وضعیت پناهجویان می نماید او این آلبوم را به نام کودک سوری(آیلان) که در دریا غرق و سوژه رسانه ها و نماد وضعیت بحرانی پناهجویان شد، زد. در سال 2015 دوباره راهی افغانستان می شود و اینبار با استقبال پرشکوه و گسترده رسانه ها و مردم افغانستان مواجه می شود طوری که آلبوم آیلان مدت ها سرتیتر رسانه ها و وردزبان مردم می شود. همچنین او کنسرت های بزرگی برای کمک به اطفال پرورشگاهی و کمپ های ترک اعتیاط برگزار کرد او همچنین در خیابان های کابل با اعتراضات ضد جنگ،علیه بیکاری وسیاست های غلط حاکمین با مردم کابل همراه شد و چون حضورش در هر مکانی مورد توجه رسانه ها قرار می گرفت با حضور خود هرصدای اعتراض و دادخواهی را رسانه ای و موثر می کرد . او به دلیل مشکلات امنیتی که برای خود و خانواده اش بسیار جدی تلقی می شود دوباره به کشور دوم خود یعنی آلمان باز گشت و در ادامه آلبوم آیلان را که حاوی پیام پناهجویان برای مردم آلمان و همچنان پیام تلاش و امید و ادغام مجدد پناهجویان در آلمان بود را به زبان آلمانی ترجمه و در قالب "سی دی" منتشر کرد. در نتیجه آلبوم آیلان با دو زبان آلمانی و فارسی در کنسرت ها و برنامه های گوناگون چه در داخل آلمان و چه در سایر کشور های اروپایی تاکنون اجرا شده است.